تو عمرم دو بار مربا درست کردم هر دو بار رو ریدم. یه بار مربای زدشک یه بارم آلبالو که هردو بار فقط زرشک و آلبالو و شکر رو حروم کردم و به خودم فحش دادم و قرار نبود دیگه پی مربا درست کردن برم. پریشبا توی اینستا مربای به دیدم و دلم خواست برای بار سوم امتحان کنم و بازم برینم! ولی خب اینبار شانس آوردم و بههای نازنین به چنان مربای خفنی تبدیل شدن که واقعا باهاش کیف کردم. بعد از ماهها هم خودمو به یه صبونهی ۹ شبی دعوت کردم و کره و مربا به و نون سنگکو بر بدن زدم.
هرچی باشه از مربای زرشک و آلبتلو که بعدها فهمیدم باید میذاشتم ۲۴ ساعتی با شکر در خلوت به سر ببرن و زرتی نباید آب بریزم بتپونم رو گاز راحت تر بود! خوشرنگ هم شد چون از ۷ غروب تا ۶ صبح روی گاز بود و با شعلهی چس چسی برا خودش میپخت.